جانشین فصل 2 پارت 1

Tony
16:53 1402/07/16
40
0 0
جانشین فصل 2 پارت 1

سلام . بی مقدمه بریم سراغ فصل 2 . ادامه مطلب منتظرتونم ...

قلبم داره تند تند میزنه , حسابی ترسیده بودم  . بعد از اتفاقی که برای مرد عنکبوتی افتاد اصلا نمیدونم باید به کی اعتماد کنم . خیلی مسئولیت سنگینی روی دوشمه .

 

 توی همین فکر ها بودم که بدو بدو بدون اینکه به پشت سرم نگاه کنم اومدم خونه و در رو بستم . یه لحظه یه نفس عمیق کشیدم و در رو قفل کردم . دیگه اصلا مثل سابق نمیتونستم بیرون برم .من نیاز داشتم که رزه آهنی رو روشن کنم تا حداقل بتونم از خودم حافظت کنم . تحقیقاتم در رابطه با منبع تغذیه لباس به هیج جا نمی رسید . چطوری چیزی که ایالات متحده توی یک هکتار زمین جا داده , تونی توی چیزی به اندازه باطری ساعت مچی جا داده ! 

بعد از مرگ تونی , منبع تغذیه لباس خاموش شد و دیگه روشن نشد . منم تنها کسی بودم که اون رو برداشتم و ترمیم کردم ولی بعد از روشن شدن دوباره منبع تغذیه , اگه یکم دیر جنبیده بودم , انفجاری مثل انفجار 7 تا بمب اتم اتفاق می افتاد . دیگه همچین ریسکی رو نکردم و اون منبع تغذیه رو نابود کردم . هر چقدر هم دربارش فکر کردم, نتونستم . هیچ ایده ای دربارش نداشتم .

 

مرینت همیشه من رو مضطرب میدید و خیلی برام نگران بود . احساس میکردم که یه چیزی میخواد بهم بگه ولی نمیگه . منم راحتش گذاشتم و منتظر موندم تا خودش بیاد و هر وقت که راحت بود بهم بگه . نشستم روی کاناپه . یاد فیلم گربه چکمه پوش می افتادم که عین سگ ترسیده بود .

توی همین فکر ها بودم که یه ایده ای به ذهنم رسید . اگه من نتونم چیزی به این کوچیکی درست کنم , پس باید یه راکتور بزرگ رو کوچیک کنم . و کی بهتر از اسکات لنگ ( مرد مورچه ای ) برای این کار . رفتم و نشستم پشت کامپیوتر . با Friday چیزی حدود دو ساعت و نیم توی سرور ابری استارک گشتیم تا بتونیم چیزی درمورد اسکات پیدا کنیم . آخر سر هم آدرس یه سرور مجازی رو پیدا کردیم که به نظر میومد قبلا,  توی اون سرور ,  تونی با اسکات محرمانه باهم صحبت میکردن . 

وارد سرور شدم . شروع به تاپ کردن کردم و ...

  • سلام اقای لنگ 

چند دقیقه منتظر بودم و کسی جواب نداد . که دیدم یک دفعه یه چند تا پیام سریع اومد ...

  • سلام 

تونی ؟

تو هنوز زنده ای 

باورم نمیشه 

اینجا چه خبره ؟

تو کی هستی ؟

  • سلام اقای لنگ من آدرین اگرست هستم ...

بعد از چند دقیقه توضیح دادن اینکه دقیقا چه خبره و و داره چه اتفاقی می افته بر گشت و بهم گفت 

  • پس جانشین استارک تو هستی !
  • مثل اینکه قبل از من مرد عنکبوتی بوده 
  • آره خب ولی الان نیست 
  • ببین من به یه مشکل بر خوردم . بعد از اینکه تونی مرد , راکتور لباسش خاموش شد و دیگه روشن نشد . من سعی کردم که درستش کنم ولی اگه دیر جنبیده بودم شاید الآن نظریه ریسمان رو میشد ثابت کرد . من باید یه راکتور جدید درست کنم و حداقل بتونم از لباس محافظت کنم . تحقیقاتم در رابطه با این راکتور اصلا جلو نمیره ولی یه ایده دارم . یه راکتور رو در اندازه واقعی درست کنم و اون رو کوچیک کنم . گفتم کی بهتر از اسکات لنگ که بخواد کمک کنه .
  • خب ایده ای که داری جالبه ولی باید به این قسمت توجه کنی :ببین وقتی یه راکتور شروع به کار میکنه , فرمول هاییی که داره با فیزیک معمولی نوشته میشن و خب طبیعتا کار میکنه , ولی اگه بخوایم اون رو تا اندازه ای که تو میخوای کوچیک کنیم , فرمول ها دیگه مثل قبل کار نمیکنن , باید از فرمول های فیزیک کوانتم استفاده کنی که راکتور به کارش ادامه بده و منفجر نشه . اگه هم بخوای قبل از اینکه راکتور رو کوچیک کنی اون رو با فرمول های کوانتمی روشن کنی , اصلا روشن نمیشه , یعد از کوچیک کردن هم روشن کردن راکتور غیر ممکنه یعنی نمیشه همچین کاری رو کرد 

یه لحظه نا امید شدم که دوباره یه پیام دیگه اومد :

  • متاسفم پسر . من چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه . برای همینه که تونی تونسته بود اون راکتور رو بسازه . اون خدای فیزیک کوانتم بین ما ها بود 
  • ممنون اقای لنگ . 


وقتی از اتاق اومدم بیرون , چهره مرینت جوری دیگه ای بود . من دیگه نتونستم تحمل کنم و رفتم پیشش و گفتم :

  • مرینت. چیزی هست که بخوای بهم بگی ؟
  • آدرین من میترسم . تو تو کارت غرق شدی , میترسم با گفتن این جمله سرنوشتمون رو عوض کنم... اخه ...
  • وایستا ببینم . منظورت چیه ؟
  • از پدر و مادرم شنیدم . که بعد از اینکه تونی رو بعد از 3 ماه دیدی چه اتفاق هایی افتاده بود . یادته بدو بدو رفتی حیاط ...
  • خب ؟
  • یادته ... 

یه لحظه همه چیز یادم اومد :

  • تو هنوز اون برگه رو داری ؟

توی یه چشم به هم زدن بغضش ترکید و افتاد زمین و شروع به گریه کرد ...

برچسب‌ها :

#رمان و داستان   

#جانشین   

پربازدیدترین مطالب

معرفی

معرفی

128 بازدید
Tony Tony
یکشنبه، 16 مهر 1402

محبوب‌ترین مطالب

معرفی

معرفی

6 پسند
Tony Tony
یکشنبه، 16 مهر 1402
نظرسنجی

نظرسنجی

2 پسند
صدرا کریمی صدرا کریمی
پنج‌شنبه، 01 شهریور 1403

درباره

Marvel Stories

سلام . اینجا میتونید داستان های تخیلی مارول رو در غالب های دیگه از دنیای 616 که نوشته خودم هست رو بخونید . 

داستان هایی که نوشته شده و در حال انتشار هم هست از جمله :

 

جانشین : داستان درباره فردی که قرار است بعد از ناتوانی مرد عنکبوتی در تبدیل شدن به مرد آهنی جدید جانشین تونی استارک شود . از این رو ماجرای بسیار پیچیده تر از مرد عنکبوتی در انتظار اوست ...

 

بیداری : (به زودی ) یک اسپین آف از دو شخصیت اصلی و مهم داستان جانشین است ... 

 

نویسنده هم قبول میکنیم /...